سفارش تبلیغ
صبا ویژن













عاطفه و مسعود دو کبوتر عاشق

کوچه دل

شب است و خیال و وهم است مرا

کوچه دلتنگی دل نمور و تنگ است مرا

شب است و چشمانم منتظر آمدنش

کوی دل با رسیدنش وه چه تنگ است مرا


نوشته شده در چهارشنبه 92/9/27ساعت 9:16 صبح توسط همخونه نظرات ( ) |

سالک(در سوگ دوست عزیزم فتانه)

ای سالک عشق احد از ناله شبها بگو

از بی کسی جاده بی انتها بگو

نگو تنهایم و دردم گلوگیر است نگو

از شاخه نخل و ز عشقت به مولا بگو

گریه کن آسوده شو از درد و غم

شب که به خواب میروی قل هو والله بگو

هنوز نخرامیده ام ولی فرصت نگاهت گذشت

روشنی... درباره روشنایی ها بگو

من چه گویم در حالی که تو لب بسته ای

دگر درد و غم چند ساله ات را با یکتا بگو


نوشته شده در چهارشنبه 92/9/27ساعت 9:12 صبح توسط همخونه نظرات ( ) |

طلوع یک غروب

خیره ماندم بر طلوع یک غروب

از چشانم اشک میبارد همی

میشود خشک و شکن چون روی من

آسمان دیگر چه مینالد همی

می رود چون لحظه ها در لحظه ها

روز و شب دیگر چه میبالد همی

ای قسم بر یک طلوع و یک غروب

ناجی ام دیگر چه می آرد همی

گویدم ای منجی بی ناله ام

عشق تو از دور می آید همی

گویمش من باشم و رویای او

قلب من از شور میسازد همی


نوشته شده در چهارشنبه 92/9/27ساعت 9:6 صبح توسط همخونه نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >


کد قالب جدید قالب های پیچک