شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ *يکي ميگفت.... وقتي گوسالشون در اثر خفگي تلف شد مادرش اشک ميريخت... از اون موقع بود که فهميدم حيوونا هم احساس سرشون ميشه!*
ي بار با ماشين داشتيم ميرفتيم جنگل تو راه دوتا اسب بود يکي حالش بد بود و داشت مي مرداون يکي داشت گريه مي کرد دلم سوخت واسشون:(
افرااااا
جنگل کجا/
جنگل نوووووووووووور
بله موجوداي زنده احساس دارن،امام رضا يه آهو رو ضمانت کرد:-/
افرااااا
اونجا رو خيلي دوست دارم....يه سال ارديبهشت با خانواده مادرم رفتيم.... خيلي خوش گذشت بهمون.... خلوت بود.... درختا از بالا به هم رسيده بودن...مثل تونل سبز شده بود....
خيلي خوش مي گذره
افرااااا
خيلي
منم با چشم خودم ديدم...
افرااااا
@};-
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top