سفارش تبلیغ
صبا ویژن













عاطفه و مسعود دو کبوتر عاشق

طلوع یک غروب

خیره ماندم بر طلوع یک غروب

از چشانم اشک میبارد همی

میشود خشک و شکن چون روی من

آسمان دیگر چه مینالد همی

می رود چون لحظه ها در لحظه ها

روز و شب دیگر چه میبالد همی

ای قسم بر یک طلوع و یک غروب

ناجی ام دیگر چه می آرد همی

گویدم ای منجی بی ناله ام

عشق تو از دور می آید همی

گویمش من باشم و رویای او

قلب من از شور میسازد همی


نوشته شده در چهارشنبه 92/9/27ساعت 9:6 صبح توسط همخونه نظرات ( ) |



کد قالب جدید قالب های پیچک