سفارش تبلیغ
صبا ویژن













عاطفه و مسعود دو کبوتر عاشق

از خدا خواستم تا دردهایم را از من بگیرد،
خدا گفت:
رها کردن کار توست. تو باید از آنها دست بکشی.

 

از خدا خواستم تا شکیبایی‌ام بخشد،
خدا گفت:
شکیبایی زاده رنج و سختی است.
شکیبایی بخشیدنی نیست، به دست آوردنی است.

 

از خدا خواستم تا خوشی و سعادتم بخشد،
خدا گفت:
من به تو نعمت و برکت دادم، حال با توست که سعادت را فراچنگ آوری.

 

از خدا خواستم تا از رنج‌هایم بکاهد،
خدا گفت:
رنج و سختی، تو را از دنیا دورتر و دورتر، و به من نزدیکتر و نزدیکتر می‌کند.

 

از خدا خواستم تا روحم را تعالی بخشد،
خدا گفت:
بایسته آن ا

 

من به تو زندگی خواهم داد، تا تو خود از هر چیزی لذتی به کف آری.

 

از خدا خواستم یاری‌ام دهد تا دیگران را دوست بدارم، همانگونه که آن‌ها مرا دوست دارند.
و خدا گفت:
آه، سرانجام چیزی خواستی تا من اجابت

کنم!گل تقدیم شما


نوشته شده در دوشنبه 92/7/22ساعت 11:56 صبح توسط همخونه نظرات ( ) |



کد قالب جدید قالب های پیچک