سفارش تبلیغ
صبا ویژن













عاطفه و مسعود دو کبوتر عاشق

خیلی سخت است این لحظه ها ، همین لحظه ای که تو نیستی و من به تو نیاز دارم!

خیلی سخت است تو باشی ، عشق من باشی ، من در انتظار تو باشم ، اما نتوانیم

همدیگر را ببینیم!

خیلی سخت است ، این دل گرفته باشد ، پر از درد دل و حرفهای ناگفته باشد اما

همدلی نباشد که بشنود درد های این دل را ....

خیلی سخت است چشمهایت پر از اشک باشد ، گونه هایت خیس باشد اما همنفسی

نباشد که اشکهایت را پاک کند ....

خیلی تلخ است لحظه فراموش شدنت از خاطر او که دوستش داری !

خیلی تلخ است کسی را دوست داشته باشی اما ندانی که او تو را دوست دارد یا نه!

خیلی تلخ است لحظه پژمرده شدن گل ، لحظه اسیر شدن پرنده ای تنها در قفس!

خیلی سخت است لحظه های عاشقی ، دور از یار ، بدون دلدار، بی قرار و چشم انتظار!

خیلی سخت است در این کویر تشنه به انتظار آمدن خزان نشستن ، در زیر برگهای

خشک به انتظار سرما نشستن!

خیلی تلخ است یک روز را با دلی گرفته به سر کنی ، انتظار شب را بکشی ، غروب را

بینی و دلگرفته تر شوی ، انتظار طلوع را بکشی ، شب را بی ستاره ببینی و

شکسته تر شوی!

خیلی سخت است این وابستگی ، تحمل لحظه های بی کسی ، دور از عشق ،

این قصه را دیگر نمیتوان از سر نوشت !

 


نوشته شده در دوشنبه 92/7/22ساعت 12:44 عصر توسط همخونه نظرات ( ) |



کد قالب جدید قالب های پیچک